جدول جو
جدول جو

معنی بی جنبش - جستجوی لغت در جدول جو

بی جنبش
آرام، بی حرکت، راکد، ساکت
متضاد: متحرک
فرهنگ واژه مترادف متضاد

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از بی بش
تصویر بی بش
(پسرانه)
محروم (نگارش کردی: ب بهش)
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از بی جنبه
تصویر بی جنبه
فاقد ظرفیت و خویشتن داری در برابر حوادث
فرهنگ فارسی عمید
(جُمْ بِ)
که دیر حرکت کند. کند حرکت. دیر جنب:
دو پره چو پرگار مرکز نورد
یکی دیرجنبش یکی زودگرد.
نظامی
لغت نامه دهخدا
(ذَ نَ)
مرکّب از: بی + ذنب، بی دم. بی دمب. که دم ندارد. بی دنبال:
مردم از گاو ای پسر پیدا بعلم و طاعتست
مردم بی علم و طاعت گاو باشد بی ذنب.
ناصرخسرو.
رجوع به ذنب شود
لغت نامه دهخدا
(مَ نِ)
مرکّب از: بی + منش، پست. سبک:
فرستاده ای بی منش برگزید
که آن خلعت ناسزا را سزید.
فردوسی.
کنون بی منش زینهاری شدم
ز اوج بلندی به خواری شدم.
فردوسی.
لغت نامه دهخدا
تصویری از دیر جنبش
تصویر دیر جنبش
کسی که دیر حرکت کند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بی نقش
تصویر بی نقش
لشن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بی منش
تصویر بی منش
پست، سبک
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بی کنش
تصویر بی کنش
غیرفعال
فرهنگ واژه فارسی سره